08 اردیبهشت 1403 | ١٨ شوّال ١٤٤٥

شناسه: 206095

30 بهمن 1402 10:42

بازدید: 263

دیدگاه: 0

ارسال توسط:

برادر شهیدی که از غافله شهدا جا نماند؛

فعال اجتماعی گلستان در یادداشتی نوشت: حاج اسماعیل تازیکی‌نژاد با ایمانی سلیمان‌وار چون پرنده‌ای مهاجر به برادر شهیدش در قاف عشق پیوست و به ضیافت مولایش حسین (ع) دعوت شد.

به گزارش سرویس ایثار و شهادت رادکانا؛ حسین پایین‌محلی در یادداشتی نوشت: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ... (انفال ۷۲)

۲۹ رجب مصادف با روز شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ خبر عروج برادر شهید نوروز تازیکی‌نژاد زنده‌یاد حاج اسماعیل تازیکی‌نژاد را شنیدیم که باعث تألم خاطر گشت.

گاهی وقت‌ها صحبت‌کردن از برخی شخصیت‌ها به دلیل پیچیدگی شخصیتی یا دور بودن از آنها سخت است، اما گاهی برخی افراد چنان زیسته‌اند که هرکسی می‌تواند درباره آنها اظهارنظر کند، آن هم به‌راحتی حاج اسماعیل تازیکی‌نژاد چنین فردی بود.

انسانی فرزانه، راست‌گو، صدیق، باتقوی، مؤمن و پرهیزگار زمانی که شعله‌های انقلاب اسلامی سال ۵۷ روشن شد او در صفوف انقلابیون بود.

هنگامی که جنگ تحمیلی شکل گرفت وی مجدداً در لباس پاسداری مبارز و مجاهدی شجاع در آتش جنگ ققنوس‌وار در کنار برادر بود و برادر خود را در هشت سال دفاع مقدس از دست داد که در کتاب تلخ‌وشیرین مقسم که به مصاحبه با ۵۰ رزمنده جلین اختصاص دارد مصاحبه‌ای با ایشان صورت‌گرفته و وی به ذکر حال و خاطرات خود و برادر شهیدش پرداخته که نگارنده نیز این کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای را در قالب یادداشتی ۳۰ صفحه‌ای تلخیص کرده و در کتاب جستارهای فرهنگی جلین آورده است.

او لحظه‌ای از خدمت به خدا و خلق دست نکشید و مدتی در شورای اسلامی روستا خدمت کرد.

بسیار اهل تهجد، خودسازی و خودشناسی بود، یکبار بنده را خطاب قرارداد و گفت پدربزرگت به من قرآن یاد داده، مخلص بود. باادب و بااخلاق بود. بسیار انسانی مهذب و وارسته بود.

سالکی بود که لحظه‌ای از وقتش را بیهوده نمی‌گذراند و عارفی بود که به هر نحو به خدمت مشغول بود.

از آنانی بود که در گمنامی به مردم، سرزمین و انقلاب به هر شکلی خدمت می‌کرد، انسانی قرآنی بود و نفسی گرم داشت و مردم‌دار بود.

یکبار در زمستان دیدم تراکتوری که به آن تریلی وصل بود پر از سنگ کرده بود و در چاله‌های توی خیابان‌ها می‌ریخت و چاله‌ها را پر می‌کرد.

خطاب به او گفتم این وظیفه شما نیست که خودتان را به‌زحمت انداختید، جمله‌ای گفت که مضمونش را در خاطر دارم و این که خدمت‌کردن به مردم نیازی به پست و مقام ندارد، نباید در خدمت‌کردن به مردم درنگ کرد.

به مصداق آیه کریمه یا أَییّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (ال عمران:۳) بود.

انسان وارسته‌ای بود که دغدغه اصیل داشت، مردی از تبار نسل اول انقلاب که هیچ‌وقت نمازشان قضا نمی‌شود و تلاش می‌کردند در کنار حق‌الله و حق النفس از مردم حق‌الناسی بر گردن نداشته باشند.

همیشه سفره‌دار مجلس امام حسین (ع) بود و به‌خاطر دارم هرسال ایام محرم در صبح طلوع روز عاشورا سحرگاه روز دهم محرم میزبان جوانانی بود که در مراسم صبح طلوع سینه‌زنان در قالب دو گروه می‌خواندند: امشبی را که حسین در حرمت مهمان است، مکن ای صبح طلوع!

و گروه دوم این مصرع را با این شعر خاتمه می‌داد صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکن ای صبح طلوع! و بعد از اتمام مسجد گردی در روستا در حسینیه واقع در منزل حاج اسماعیل همه به ضیافتی که او ترتیب داده بود مهمان می‌شدند.

امروز ۲۹ رجب است و در آستانه ماه مبارک شعبان که میلاد باسعادت امام حسین سرور شهیدان و حضرت عباس (ع) قرار داریم که به‌روز رزمنده، جانباز و پاسدار در تقویم ما مزین شده حاج اسماعیل تازیکی‌نژاد با ایمانی سلیمان‌وار چون پرنده‌ای مهاجر به برادر شهیدش در قاف عشق پیوست و به ضیافت مولایش حسین (ع) دعوت شد.

روحش شاد

انتهای خبر/

منبع خبر : رادکانا

نظرات